Sarzamine Mehr

عکس من
نام:
مکان: mashhad, Iran

۱۵ بهمن ۱۳۸۹

امروز دو تا کار مهم یاد گرفت
1. اگه قرار گذاشتی سر جات بمون راه نرو اینور اونور
2. پیامک زدی جامع و کامل باشه

دیروز زیر بارون راه رفتم در حالیکه چترم بسته زیر بغلم بود

خدایا سپاس

۲۰ دی ۱۳۸۹

گفتم اسمت چیه؟
گفت: ابوالفضل
گفتم: رسمت چی؟

سکوت کرد

همه جک های دنیا توتو هستن ولی تیره هاشون فرق داره
مثلا
توتو از تیره سگ
توتو از تیره گربه
توتو از تیره همستر
توتو از تیره ...



یه نقطه سفید تو سیاهی

نوره

یه نقطه سیاه تو سفیدی

نوره


""میشه سیاهی هارو نبینی لطفا""

دلم برای هردوتون تنگ شده
منم میام بزودی

نمی کشنت که احساستو بگی

بهت می گه:
مثلا....
" خیلی دوستت دارم به اندازه ستاره های آسمون"
بی احساس نگاهش میکنی
خوب دیگه نمی گه

خوب کاری هم می کنه

چی بگم والا

اومد تو گفت وای ی ی ی چه برفی میاد
گفتم مرسی که سپاس گفتی برای رحمت


خدایا سپاسگزاریم

۰۱ دی ۱۳۸۹

بای بای

گاهی وقتا چیزی یا کسی رو از دست میدی
اما چیزای زیادی بدستت میاد

خوب کدوم بهتره؟


خودت میدونی دیگه بابا جان

۲۹ آذر ۱۳۸۹

پدر بزرگ

گاهی تو محبتتو با گوش کردن به حرف یکی کامل می کنی
گاهی نمیشه محبت کسی رو جبران کرد

۲۷ آذر ۱۳۸۹

مراقب باشین

امیر با ناراحتی تعریف می کرد: یه دفه یه موش روی صخره دیدن، واسه شوخی یا اینکه بترسوننش، یه سنگ پرت کردن طرفش، موشه بی حرکت شده، نزدیک رفتن دیدن طفلکی از ترس مرده.

مراقب سنگ های شوخی شوخی تون باشین

bashi kafie

الدوز تو نت بود با هم حرف میزدیم به کارهامون هم میرسیدیم توجه کردم دیدم ما شاید هر یه دقیقه یه جمله میگیم اما حس عجیبی داشتم اینکه تنها نبودم اون لحظه

mahshid : ye chize jaleb to injayee ba ham harf ziad nemizanim ha
oldooz: are
mahshid: karamoonam mikonim
mahshid: jalebesh ine
mahshid: ke
mahshid: ehsase tanhayee nemikonam
mahshid:merci
mahshid: ke hasty
oldooz: Are
oldooz: bara manam hamintore
mahshid: pas ehsase tanhayee nakardan yani yeki bashe ke har zamani ke khastee bahash do kalame harf bezani javab begyri
mahshid: ajaaaaabbbbbbbbbbbbbbbbb
mahshid: adam ha haminghadr ham bashan bi naziran


هر روز جلوی یه گل فروشی می ایستم از پشت شیشه به گلها نگاه می کنم وای چه بوی دل انگیزی چقدر زیبایی
دلم شاد میشه دوباره راه می افتم
آدمها رد میشن نگاهم میکنن با تعجب

امروز یه خانوم ایستاد کنارم و آروم گفت خیلی قشنگن نه؟ واقعی هستن؟
با خنده گفتم آره خیلی قشنگن
کمی گذشت گفتم شما آدم جالبی هستین
با تعجب گفت چرا
گفتم آخه بندرت کسی پیدا میشه که جرات اینکارو داشته باشه
بعد با لبخند براش دست تکون دادم و رفتم

علامت سئوال

می گن اکه کسی رو دوست داشتی بشین فکر کن ببین آیا به اون شخص نیاز داری؟ آیا بخاطر اون نیاز دوستش داری؟ آیا اگه اون نیاز برطرف بشه انگیزه تو هم از بین میره؟

اونوقت دیکه دوستش نداری؟

این اسمش دوست داشتن نیست

باور کن

۲۵ آذر ۱۳۸۹


يه دشت بزرگ طلايي
غروبو ببين دوباره
به دامنش نگاه كن
ببين چقدر چين داره
مي چرخه و مي چرخه
غمي تو دلش نداره
جيباش پر از اميده
چشاش پر از ستاره
توي پاييز هفت رنگ
خونه دلش بهاره

اگه ازش ناراحتی، بهش بکوچرا
اگه دوستش نداری، بهش بگو چرا
اگه کار بدی کرده، بهش بگو چیکار کرده

بهش مهلت بده تا از خودش دفاع کنه

چه میدونی
شاید اشتباه کرده باشی، شایدم نه
اما اگه، اگه، اگه
اشتباه کرده باشی
نکنه گناه اشتباهتو تا آخر عمر به دوش بکشی

متاسفانه انگار باید با فیلتر شکن عکس های وبلاگ رو ببینین چراشو نمیدونم شاید سرور مشکل داره
بهرحال ببخشید


بنده بی تقصیرم

یا حسین


امشب شام غریبان حضرت حسین (ع) است

۲۱ آذر ۱۳۸۹

ریحانه

سلام ریحانه

زندگی جاریست


آسمان آبی، زمین سبز و هوا بارانیست

هرچه گوییم، هرچه جوییم، زندگی باز جاریست

گرچه خورشید در این کوی بگردید خموش

مشعلی یا که چراغی بس، شب مهتابیست

گرچه افتاد بلا بر سرما این ایام

صبر باید کرد پیشه، گه ره طولانیست

گرچه دارم زیاد خواسته و بس آمال

همتی اندک شاید، به همین آسانیست

گرچه غفلت بکردم همه عمر، اما حال

بدرستی که خداوند ، در این نزدیکیست

گرچه آتش بگرفت خرمن این کوته عمر

چند صباحی هم مرا بس ، که فقط او باقیست

(فربد ب)

*****
یه خبر جالب
با افتخار اعلام می دارد این وبلاگ متعلق به فربد می باشد

www.eight.blogfa.com

الان برین بعد شگفت زده بشین از اینکه تا بحال نمی شناختینش

سلام فربد





۱۶ آذر ۱۳۸۹

بنام عشق

بهش گفتم:
یه چیزی همین الان بگو از ته دل، هر چی همین الان تو ذهنته
گفت:

حسین(ع)

۱۴ آذر ۱۳۸۹


سلام
فکر کنم داره عکس ها درست میشه

آآآآآآآممممیییین ن ن ن ن

۰۹ آذر ۱۳۸۹

خیلی طول می کشه...

توی راهم صبح ها، از جایی رد می شم که یه خونه بود. یه روزی دیدم دارن خرابش می کنن، چند روز بیشتر طول نکشید خراب کردنش،
حالا شروع کردن به درست کردن یه خونه جدید
ماه هاست دارن می سازن
عجب!!!!!!!

به سادگی خراب می کنیم غافل از اینکه درست کردن خیلی زمان می خواد

""""خیلی زمان می خواد""""

۰۸ آذر ۱۳۸۹

بگو یا علی

ای باباااااااااااااااااااااا
از یه جایی شروع کن دیگه
هی این دست اون دست می کنه
زود باش
دیر میشه ها



۲۶ آبان ۱۳۸۹

بخند

همکارم داشت واسه همیشه میرفت گریه می کرد
صورتک خندون موبایلمو باز کردم
یادگاری دادم بهش
گفتم:
ببین می خنده
همکارم خندید

با خنده رفت


من و تو دستامون کوچیکه
اما شادی ها بزرگ
چه شگفت آور این شادیهای بزرک توی دستای کوچیکمون جا می شن

کیه که ایراد بگیره؟ تو هم عاشق باش

سلام دوست من
عاشق کی؟
یادت باشه من عاشق همه دنیا هستم همه آدما همه غیر آدما
اگه وبلاگ منو می خونی باید تا حالا گفته های منو شناخته باشی
یادم نمیاد خواسته باشم خاص باشم
همیشه هر چی دلم خواسته نوشتم نه اونی که دیگران می خوان

راستی دوست ناشناس

به شونه راستت نگاه کن
یه فرشته نشسته رنگ آرزوهات
اون یادت میاره خوب بودن رو

تو هم یه فرشته داری
عاشقش باش

۱۹ آبان ۱۳۸۹

صورتی ترین و درخشان ترین فرشته

تو فرشته صورتی درخشان منی
تو خوبی
و دوست داشتنی
جون من

فرشته بمون

زندگی فنجانی است

زندگی فنجانی است
که به اندازه امید تو در آن چای است
دستهایت آتش دور آن حلقه بزن
که به گرمای وجود و روحت
چای آن گرم شود
با دو چشمت بنگر
آسمان در آن است
عطر بی همتایش همه جا پر شده است
نوش جانت باشد
***
جرعه ای نوشیدم
ابروانم گره ای از غم خورد!!!
با خود اندیشیدم با خودم خندیدم
یادم آمد که ز یادم رفته
چای تلخ است اما
زندگی شیرین است
اگر از قند دلت
توی آن آب کنی


۲۸ مهر ۱۳۸۹

جای پامون

توی راهم، به جایی هست که سیمانش کردن و معلومه وقتی هنوز خیس بوده، یه پیشی و آپو از اونجا رد شدن
آخه جای پاشون مونده ومن هروقت رد می شم می خندم

یادم باشه جای پام میمونه

گاهی وقتا یادمون میره که دوستامون بدرد یه چیزی به نام دوستی هم می خورن
از دوستات برای رسیدن به هدف هات استفاده نکن

به این می گن نامردی

دوستان متاسفانه عکس های وبلاگ مشکل پیدا کرده نگران نباشین رفع میشه

دلم برات تنگ شده بود
عروسکی

صدای خنده شو شنیدم
هورااااااااااا

می خنده



باور کن هستم
و خدارو سپاس که هستی

۲۱ مهر ۱۳۸۹

سلام

بهش گفتم بخدا دوستت دارم
خدايا يادت نره ماهارو ها

rooye baz

یادت باشه
آدم به در باز نمیاد به روی باز میاد

۲۰ مهر ۱۳۸۹

خدایا سپاسگزارم

۱۹ مهر ۱۳۸۹

اسمش رو گفت پاك سخن

گفت: بگم بالهاتو براي پرواز باز كن
هنوز وقت داري، دير نشده
تو قدرتمندي، يادت باشه
گفت: توانايي هاتو باور كن
به اونچه هستي اميدوار باش
گفت نگاه كن، گوش كن، تجربه كن
گفت: كمكت مي كنم با تمام وجود
گفت:
اميدوار باش

بهم دروغ گفتي؟
بترس از روزي كه دروغت در بياد
اين يه تهديده

بهش گفت تو زندگي مي كني
گشت دنبالش كه بهش بگه
تو هم با اونچه داري زندگي كن
اگه ياد نگيري با اونايي كه داري خوشبخت باشي هر چي هم بدست بياري خوشبختت نمي كنه.
دوباره به دورو برت نگاه كن

چقدر من خوشبختم
چه جمله عجيب و جالبي
يه نفري اين حرف رو زد كه مي شد نيروي عجيب و شادماني شو از كيلومتر ها دورتر ديد
به شادي تو شادم

شناسنامه

مامان ميگه قديما شناسنامه اختراع نشده بود هيچكي پير نمي شد

۲۵ شهریور ۱۳۸۹

خدایا منو ببخش که اینقدر بچه بدی هستم

بسيار شديد خوشحالم دارم ذوق مي فرمايم
اي بابا اااااااا تو هم بخند ديگه چقدر اخمويي

می گن اگه یاد خدا کردی، یعنی خدا یادت کرده
ببین خدا جون اگه منم یادت نکردم، لطفا منو یاد کن، آخه بوبوچان، تو خدایی، من یه بنده کوتولوی فسقلی

طفلي

خرس کوچولوی منو کسی بهم داده که دوستش ندارم، اما خرس کوچولوی من چه گناهی کرده؟

damavand

دماوند

دماوند یعنی وقتی پا گذاشتم توی دامنه اون، با خودم فکر کردم
اومدم چیزی رو ثابت کنم؟به کی؟ به کجا؟ قله مهمه؟
وقتی رفتم بالا، فکر کردم، فهمیدم هیچی مهم نیست
مهم اینه که دلم شاد شد
مهم فقط دلم بود
اینو خدا یادم داد، وقتی مغرور شدم به قله
دماوند یعنی
پیامبر باشی، ندای عشق سنگهای کوچولو پایین رو برسونی بالاو به قله یاد آوری کنی که هنوز عاشقت
هستن
دماوند یعنی
زندگی
به یه عنکبوت سلام کردم
دماوند یعنی
میگن هوا کمه، اما ما توی این هوای کم نفس کشیدیم، باندتر از جاهایی که هوا زیاده
دماوند یعنی
کوه تنهاست، گرچه بزرگ و قدرتمنده
دماوند یعنی
ابر ها زیر پات هستن، همونایی که قبلا بالای سرت بودن
دماوند یعنی
من، آفتاب، ابر، باد و صدای یا خدای محمد از دور دست
دماوند یعنی
لبخندت، یعنی تو، پدر بزرگ محسن، مامان کامی، بهروز، آقای حسینی، محمد، مجید، شهرزاد، آقای جعفری، آرش
دماوند یعنی
حتی آقای صفرزاده
ما زندگی کردیم، پنج روز با هم
دماوند یعنی
عشق من
یعنی جایی که خدا و من هر دو، به اونچه آفریده آفرین گفتیم
دماوند یعنی

سلام خدا

'tjl n,sjj nhvl

گفت هر چی شد همین حس رو در موردم داشته باش
یادت باشه حالا اون هرچی اتفاق افتاده
من هستم نگران نباش

دلت نیومد بهش بگی دوستش نداری؟ دلت اومد بذاریش سر کار؟
خدا دوست نداره یادت باشه

رسانا باش

بذار مهر خداوند از درونت رد بشه، بدست تو به بنده هاش برسه
رسانا باش

بذار مهر بنده خدا از درونت رد بشه، به یه بنده خدای دیگه برسه
رسانا باش، اگه نباشی میمیری
رسانا باش، تا زنده بمونی

۲۹ مرداد ۱۳۸۹

خودت عشق بساز خيلي ساده

ديروز چند تا کارت پستال ديدم، با همه چي قلب درست کرده بود، با سنگ، با برگ، با صدف، با شن ساحل، به دوست جون گفتم: ببين اين يعني عشق توي همه چي هست، توي همه چيزهاي دنيا

ماشين قرمزي

من يه ماشين دارم
ماشين من بنزين هم ميزنه
ماشين من قرمزه
بنزين ماشين من تشکيل شده از:
لبخند تو
خوشحالي اون يکي
عشق اون دو تا
خوشبختي فلاني
و...
آرزوهاي خودم

ماشين من موتورش خيلي قدرتمنده بيا تو هم سوار شو

adam ahani

تعجب کردي آدم آهني هم بتونه عاشق بشه؟
نگران نباش عشق آدم آهني هم آهنيه
زنگ ميزنه اگه روغن بهش نزني

خودتو گول نزن

اگه کسي رو زنداني نکردي، اگه پرهاشو نچيدي، اگه امکاناتشو نگرفتي، اگه زندگيشو محدود نکردي، اگر باهات موند!!

اين درسته

ا ا حواست باشه

مسير رو حفط بودم بارها اومده بودم، اينبار سرم پايين بود، يهو ديدم ا... چرا من اينجارو نمي شناسم؟ تعجب کردم، سرمو بلند کردم ديدم اشتباهي اومدم
درسته
اگه مسير رو درست يادت باشه، حتي اگه اشتباه بري، خدا صدات مي زنه

hissss

در مقابل حرفش سکوت کردم
يادم رفته بود بگم اگه دوست داري احساس واقعي منو در مورد چيزي بدوني
به سکوتم گوش کن
چون حرفي که مي زنم از روح و قلبم خارج ميشه

اينجا يه فروشگاهه

نگران نباش بازي رو خراب نمي کنم تو که ميدوني هميشه تا آخر بازي موندم

۲۸ تیر ۱۳۸۹

چی چی هو و و هو و و


بهم گفت دوستم داره تا یاد بگیرم بهش بگم دوستش دارم

عشق

گفت: زندگی زشته
گفتم: زیباست، اگه خواستی زیبایی هاشو ببینی، برو جلوی آینه، خودتو ببین
گفت: از آینه می ترسم چون راست می گه
گفتم: جلوی آینه نگاه کن به کسی که خداوند با عشق آفریده

o o

اون جوجه که از خیابون پیدا کردیم یادتونه؟ حالا شده یه خروس، اما
آدمو می زنه، اخلاق بدی داره، بی محل هم می خونه، خلاصه شده بلای جان
بگذریم
یه چیز جالب اینکه خروس بزرگه اول ها به اون کاری نداشت، اما تازگی ها وقتی خروسه الکی می خونه اونم باهاش اشتباه می کنه می خونه.

یه مثل قدیمی هست که می گه:
اسب رو پهلوی اسب ببندن همرنگ نمی شن، ولی هم خو می شن
مراقب کسانی که باهاشون رفت و آمد می کنی باش

حرف بد ميزني؟

حرفات تورو معرفی میکنه مراقبشون باش

با اونی که بدی همه کاراش بده، با اونی که خوبی کارای بدش هم خوبه؟؟؟
عجب!!!

?

دوست داره همه ازش بترسن، من براش متاسفم
تو چی؟ تو ازش می ترسی یا متاسفی؟

havaset bashe

تا به حال شده سر تنها طناب دنیا توی دست تو باشه و یکی به اون آویزون؟

bo bo chan

یادم میاری که یادت باشم، یادم باشه یادت بیارم که بهم بگی که یادم باشه که همیشه دوستت دارم

بعضی وقتها

بعضی وقتها، یه فریاد می مونه توی روحت، اما نمی شه
بعضی وقتها، اینقدر خوشحالی که دوست داری همرو در آغوش بکشی، اما نمی شه
بعضی وقتها، دلت گرفته می خوای حرف بزنی، اما نمی شه
بعضی وقتها، دوست داری سکوت کنی، اما نمی شه
بعضی وقتها .....

خدایا برای همه نمی شه ها هم سپاس

۲۵ خرداد ۱۳۸۹

ماهی های قرمز هفت سین رو بنداز توی حوض دلت

نادیا برام پیام فرستاد:
انسانهای بزرگ دو دل دارند دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است
جبران خلیل جبران

دو روز فکر کردم، وقتی دیدمش گفتم: من هر چی فکر کردم دیدم فقط یه دونه دارم،پس خدارو سپاس کوچيکم، نادیا خندید.
گفتم: ما یه حوض داریم که یه درخت چنار کنارشه، گاهی وقتا یه دونه برگ از اون بالا می افته توی حوض، وقتی می افته یه موج ایجاد می کنه، اگه برگ رو از روی آب برنداری خیس می شه میره ته حوض، می شه لجن.
این دو حالت داره یا لجنه، یا ماهی ها توش تخم می کنن.
راستشو بخوای، ما فقط یه حوض داریم، برگهاشو بر میداریم، دوباره آب تميز ميشه
می تونی
برگ رو برداری، اما اگه نشد، می تونی توی ته نشین دلت، زندگی ایجاد کنی

می تونی
ماهی های قرمز هفت سین رو بندازی توی حوض دلت

چند دقیقه بعد یه دونه برگ افتاد وسط حوض دلم
چشمام پر اشک شده بود، به نادیا گفتم: گاهی وقتا مجبوری موج این برگهارو تحمل کنی.


دوستان برای موسی دعا کنیم تا زود تر خوب بشه

۱۸ خرداد ۱۳۸۹

خدایا خوشحالم
به همه خوشحالی بده

دستت درد نکنه

بهم زیاد هدیه نده از هم دور می شیم ها

تو می تونی باور کن

میگی هیچکی دوستت نداره؟
واااااا

خوب یه کارایی کن که دوستت داشته باشن

شوخي ..... ( ببخشين يه حرف بد بود ننوشتم)

یه روز دوستی تعریف کرد که شوخی چند تا دوست باعث شده یه نفر فلج بشه، بهش گفتم: بابا تعریف می کنه یه نفربرای شوخی دوستاش صندلی رو از زیرش کشیدن و زمین خورد و تا آخر عمر فلج شد

چرا دوست داری به درد دیگران بخندی؟
چرا ناراحت کردن دیگران برات خنده داره؟
از خودت پرسیدی؟

وسوسه

بهش گفت:
ببین.... تورو ول کرده، رفته پیش دوستای جدیدش
(( اگه یکی اینو بهت گفت، بدون که داره تلاش می کنه تورو حقیر کنه))

تسلیم وسوسش نشو، یهو کاری نکنی دوستاتو از دست بدی

ببین
تا زمانی که با اون آدم بده دوستی
هیچ کس بهت اعتماد نمی کنه

نکنه نا محرم باشی

کوچیک که بودم مامانم می گفت:
رفتی خونه کسی، هر جا گفتن همون جا بشین، راه نیافتی اینور اونورها
هی خونشونو نگاه نکنی
دری که بسته بود، باز نکنی ها
در یخچالشونو باز نکنی
اجازه بگیر، اگه لازم بود جایی بری
هر چی غذا دادن همونو می خوری، نکنه بگی دوست ندارم، شاید فقط همونو داشته باشن
نیای بگی چی خوردی ها
رفتی خونه کسی، حرف خونشونو بیرون نیاری ها
مهشید، نکنه نا محرم باشی
نکنه نا محرم باشی
نکنه نا محرم باشی

مامان سپاس، هزاران بار

برام مهمه

برام مهم نیست غذا چیه
برام مهمه میخندم می خورم، یا نمی خندم می خورم

دلم برات تنگ می شه بوبوچان، کوشی؟

داشت تند راه می رفت، یهو به سرعت از روی چیزی پرید و بلند گفت: ببخشین
همراهش گفت: چشمت به دیدن ریزه کاری های زندگی عادت کرده، برای همینه که یه لونه مورچه رو به این سرعت میبینی، پا نمی ذاری روش
توی حرفاش تحسین موج می زد

یکی گفت دلم برای صداقت و شادابی بچه ها تنگ شده
*
نگران نباش شیطون پلید وسوسه گر از بینشون که بره، دوباره می شن همون بچه ها

همه چي آرومه

تو به من دلبستی از چشات معلومه
تو آینه نگاه کرد گفت: از چشای آدم معلومه؟
فهمیدم عاشق شده
خدایا سپاسگزارم که این همه زیبایی رو نشونم میدی

من، دیروز، لولوبی، خاطره

تو به درمان نیاز داری

اگر دیدی یکی یه چیزی داره، تو نداری، دلت خواست اون نداشته باشه تو داشته باشی
اگه دیدی نمی تونی تحمل کنی کسی دوستهای زیادی داره، بعد تلاش کردی اونارو به هر صورتی دور کنی تا تنها بشه
اگه دیدی نمی تونی موفقیت کسی رو تحمل کنی
اگه دیدی نمی تونی حرف بد نزنی، بد زبون بودی و زخم زبون میزدی
اگه دیدی نمی تونی پشت حتی دوست صمیمیت حرف نزنی
و....

تروخدا برو دکتر، تو به درمان نیاز داری

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹


من دارم از زمین میرم

شاید موبایل آنتن نده اصلا نگران نشین

می دونی چرا برای زندگی انگیزه نداری؟
چون همه بدی ها و اشکال های دورو اطرافتو میبینی

عینک شیطونو از چشمت بردار

هی با تو هستم


به یکی گفتم گاهی وقتها می فهمم یه چیزی درست نیست و یه کلکی تو کاره
تا به حال امکان نداشته اشتباه کنم
برای همین به حسم اطمینان می کنم

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹

مرسي

یه دوست ناشناس اینو نوشته ممنونم

dust dashtan dar bakhshesh adamhast biaieed yad begirim hamo dust dashte bashim az khatahye ham bogzarim dar bakhshesh lezatist dar hichchiz nist zendegi kootast

راست میگه

یادمه به یکی گفتم می بخشمت، چون دوست ندارم وقتی می رم اون دنیا، گناه هاي تو رو هم با خودم ببرم
بابا اثاثتو خودت ببر، من می خوام سبک برم
من تورو می بخشم، اما این دلیل نمی شه که باهات رفت و آمد کنم
تو هم منو ببخش لطفا

خدایا شیطون هی این دورو برها می پلکه، دورش کن
باشه؟
ای قربونت برم

وقتی مواظبی، همه جا امن و امانه

سلام آسمون

اگه کسی از مهر با تو حرف زد، بدون دارن از آسمون باهات حرف می زنن
آخه مهربانی زمینی نیست

dooste man

دوست من دوستت دارم، نه برای ثروتت، نه برای تحصیلاتت، نه برای موقعیت اجتماعیت
دوست من دوستت دارم، چون دلت عین دریا آبی و چشمات پر از ستاره مهربانیه
دوست من، مهم نیست که درس نخوندی، من عشقو توی روح تو خوندم
مهم نیست که ثروت نداری، سکه های طلای مهرت شده برکت جیبم
مهم نیست که کجای این دنیایی، برای من تو دوست هستی
کسی که با من می خنده، با من گریه
دوست من، دوستت دارم
خودتو، وجودتو و مهر درونتو

arameshesh male man

تو مغروری به اونچه که میدونی، من به اونچه فراره بدونم
توجه مال تو، تورو خدا آرامششو به من بده

وقتی شیطون افتاد وسط زندگیت، تنها راهش اینه که پیداش کنی بیرونش کنی
اینو بدون که شیطون ها هیچوقت خوشبخت نیستن

۲۸ فروردین ۱۳۸۹

چه عجيب
روزاي عجيبي مي گذره که نمي دونم چه خبره توش
سينه آدمها شيشه اي نيست تا بدوني درونشون چي مي گذره
منتظر مي مونم با دقت
آدمها عجيبن
دوست ندارم قاطيشون باشم
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوست ندارم م م م م م م م

خدایا واسه همه چی ممنووووووووووووووووووووووووووون
شصت و هفت تا دوستت دارم
بوس بوس

دیروز توی جریان تند آب توجهم به یه حرکت جلب شد، یه پروانه، بالهای خیسش رو میزد به آبی که توش افتاده بود، کمی بلند می شد دوباره می افتاد، دنبالش دویدم تا بگیرمش، اون تلاششو می کرد، چند بار تلاش کردم و بالاخره گرفتمش در حالی که دیگه رمقی نداشت

اون تسلیم نشده بود
شاید چون هنوز امید داشت خدا به من نشونش داد

خدایا سپاس

يه خبر خوش

ناهيد عزيز مبارک باشه عروسيت
عروس خانوم به اندازه ستاره هاي آسمون آرزوي خوشبختي دارم برات

عروسک قشنگ من

طناب رو ميندازم توي چاه، اگه هنوز توان داري بگيرش بيا بالا، اگه اهريمن ته چاه دستاتوگرفنه نميگذاره، اگه نفست داره بند مياد، اگه هنوز نمي دوني چي شده که ميدونم ميدوني، يه نگاه به بالا بنداز، آسمون پيداست، تورو خدا يه نفس عميق بکش، خدا به تو قدرت بالا اومدن ميده، تسليمش نشو، روحتو بهش نده.
عروسکم
چشماتو باز کن
خواب ديگه بسه

Sepaas pack

توی این مدت اینقدر خدا چیزهای مهم رو بهم نشون داد که نمی دونم چگونه باید ازش سپاسگزاری کنم، خدا پشت خیلی از درهارو نشونم داد،اما یکی هست که به کمک نیاز داره خدایا مواظبش باش

دلم براش نمیسوزه چون اینقدر بزرگ شده که بفهمه یکی دوستش داره یا نه

تو برای رسیدن به هدفت کلک می زنی
آخ آخ
تو آدم خوبی نیستی

خدا جون مباظب مهشيد باش

مهشید مباظب باش

عجب خنده دار شد ها

همیشه گفتم همه خوبن، همرو دوست دارم مگه اینکه عکسش ثابت بشه، وای خدای من حالا که ثابت شد چه خاکی به سرم بریزم؟

منم همينطور

وقتی کنار کسی که دوستش ندارم راه می ری، کنارت راه نمیرم، گله نکن لطفا، تو اختیارت دست خودته

تو دوست داری منم عین خودت تنها باشم، ببخشید ها، لطفا خودت عین خودت تنها باش

ماهی تازه

من ساده بودم؟ ازم استفاده کردی؟ بهم کلک زدی؟
اشکال نداره
حالا ازم دور شو

عده کشی نکن، کنایه نزن، من مال تو نیستم و قول ندادم که فقط با تو دوست باشم، من مال خودمم

به آقای صفایی گفتم: حوصله نوشتن ندارم، هر کسی می خونه به یکی نسبتش می ده، خیلی از حرفامو نمی زنم که فلانی یا فلانی ناراحت نشه
گفتن: هر چی دلت می خواد بنویس، بذار هر کی دلش می خواد هر جوری فکر کنه، تو اونچه که مي دوني درسته بنويس
مرسی آقای صفایی

***

دوستان نوشته های منو به هر کسی دلتون خواست نسبت بدین، به من مربوط نیست هه هه

ابراهیم


از ابراهیم یاد گرفتم که اگر جلو می رم حواسم باشه، شاید یکی داره پاشو جای پای من می گذاره
درست راه برو مهشید
ابراهیم گفت: تو مسئول اشتباه من نیستی، من باید خودم حواسم جمع باشه که اشتباه نکنم
خوشحالم که هنوز کودکی دادا

دارم نق مي زنم چه بد


هزار تا خوبی داشته باشم یکی از بدی هام اینه که از تو متنفرم، برای کارهای بدت
نمی تونم تحملت کنم
نمی تونم بپذیرمت
نمی تونم نادیده بگیرمت

۱۴ فروردین ۱۳۸۹

پيام دوست جان وقتي آپ دير مي شود


سلام
شما اصلا معني تعهد رو ياد داري؟
خجالت داره اون وبلاگ فلک زده چه گناهي داره که صاحبش تويي؟
مثل يه بچه سر راهي باهاش برخورد مي کني

هاهااااااااااااااااااااااا
يه نفري هست که حتي اين حرفاشم منو به خنده مي ندازه
بابا با مرااااام م م م م

عيد شما مبارک

جنگل باران کوه

سفره هفت سين جان ما

باران کوه


سلااااااااااااام من اومدم
کجا بودم؟
مسافرت دیگه
کجا؟
باورت نمی شه دریا، جنگل، کوهستان

خدایا برای همه چیز ممنون

اي بزرگ

یادت باشه، وقتی سخن بزرگان رو می خونی بدونی که خودت هم یه بزرگی که حرف بسیار داری برای گفتن

ياد باد آن روزگاران

دلم برات حسابی تنگ شد، وقتی شعری رو که تو می خوندی، یکی دیگه خوند

مرسی که حواسمو جمع کردی

من مهشيد هستم

هیچ وقت دوست ندارم کادوی یکی دیگه دستم باشه وارد مهمونی بشم، دوست ندارم اگه دیگران هم توی یه کار خوب شریک بودن، به اسم من تنها در بیاد

دوست دارم خودم باشم، فقط خودم

بيا

دلم می خواد بیای، تا سرمو جلوی همه این آدم بد ها بالا بگیرم

به من نخند

من نمی تونم ته دلمو پنهان کنم، چون احساس می کنم دارم بهش خیانت می کنم

همه با هم فرق دارن

بهش گفتم: عشق قبلی رو فراموش کن، یادشو با خودت راه نبر، چون آدم جدید با قبلی فرق داره، هیچوقت دو نفر رو با هم مقایسه نکن

باور کن می دیدم فرش زیبای قرمزی رو که جلوی پاش پهن می شد، خداوند براش همه چیزو درست می کرد، آخه کسی که دل شاد کنه، دلش شاد می شه

توهم یه روزی غریبه بودي

پرسید: از بچه های آشنا کی بود؟ گفتم: همه آشنا بودن، توی این آشناها چند تا جدید هم داشتیم،
من خودمو به آشناها محدود نمی کنم، چون آشناها هم یه روزی غریبه بودن

چند هفته ای نرفت کوه، یکی از دوستان زنگ زد احوالشو پرسید، هم خوشحال شد هم ناراحت، خوشحال واسه اینکه احوالشو پرسید و بیادش بود. و ناراحت برای اینکه، اگه احوالشو می پرسه یعنی بهش توجه کرده، پس حالا مسئولیت بزرگی به دوششه
اون دیگه مال خودش نیست

به نشانه ها توجه کن

گاهی وقتها یه اتفاق ظاهرا بد، جلوی یه اتفاق بد تر رو می گیره

۱۹ اسفند ۱۳۸۸

تو زنده ايي

امروز یه پینه دوز روی پله پل هوایی دیدم، از کنارش رد شدم، با خودم گفتم: مرده... رفتم بالا، وسط پل رسیدم، با خودم گفتم: حتی جنازشم حق داره زیر پا له نشه، برگشتم، یه خانومه با تعجب بهم نگاه کرد، کفشدوزک رو برداشتم، چند قدم رفتم، دستمو باز کردم، نگاهش کردم دیدم زندست، فهمیدم ترسیده بوده، یخ کرده بوده، دست و پاشو جمع کرده، لبخند زدم، سرمو بالا گرفتم، احساس پیروزی کردم، "چون از کنارش نگذشته بودم تا با توهم مردن، زندگیشو از دست بده."

۰۹ اسفند ۱۳۸۸

خدايا ممنون که آرزوهام کوچيکن
خدايا ممنون که آرزوهاي کوچيکم دست يافتني هستن
خدايا ممنون که آرزوهاي کوچيکم منو خوشحال مي کنن
خدايا خيلي بوبوچاني ها
دوستت دارم هشت تا

آفرين دوست من

اگه ديدي کسايي که دورت جمع شدن، تعدادشون از سه بيشتر شد
لبخند بزن( labkhand bezan )
چرا؟
چون همين الان يه حسود تنها( hasoode tanha ) داره برات حرف در مياره
يادت باشه حسود ها دوست دارن تورو تنها کنن، پس بهشون اهميت نده

۲۸ بهمن ۱۳۸۸

يه حرفي مي خواستم بزنم پشيمون شدم، آخه بايد خوب فکر کرد، بعد حرف زد.

از من بيش از من انتظار نداشته باش

۲۶ بهمن ۱۳۸۸

خيلي

دوستت دارم

کف دستمو نشون دادم گفتم: اینجوری باشیم، صاف و ساده، حرفای دلمونو به هم بزنیم، که یه روز دلمون نسوزه که اونچه تو دلمون بود نگفتیم.

سلام ریحانه جونی، خیلی به یادت هستم

افتخار می کنم

تو اینقدر شجاع هستی که حرف اشتباهتو پس می گیری، افتخار می کنم کنارت راه می رم

خیلی دوری، اما گاهی وقتها دلم می خواد، اصلا دور نباشی

عادل باش

پشت یکی داری حرف می زنی انگار داری اعدامش می کنی، حتی به یه اعدامی هم اجازه دفاع از خودش می دن.

زندگی کردیم

جاتون خالی جمعه خیلی خوش گذشت
- ببر بیشه شدیم
- املت بر عکس خوردیم (این نوع املت اینگونه درست می شود که اول، تخم مرغ را می ریزم بعد گوجه فرنگی را روی آن می ریزیم، هنگام خوردن مواد غذایی آن کاملا حفظ می شود، چون در اصل پخته نمی شود، هی هی )
- به گرده پراکنی لویی ها کمک کردیم
- با سوت جون، سوت زدم
- همه چی آرومه، گوش کردیم
- فوتبال، بازی کردیم
- تو دلم، یاد دوستام کردم
- آشغال هایی رو که کنار سطل آشغال ریخته بودن، جمع کردیم
- و...
خلاصه اینکه، با هم خندیدیم با هم زندگی کردیم

از اول




این برگه ای رو که میبینین، مال یه دفتر کوچولوئه که اولین برگش رو دیدین، که توش یه قلب با پنجره بود،
اولشو خوب شروع کردم و به خودم قول دادم تا آخرین برگش رو چیزهای خوب بکشم، تو هم دوست داشتی بگو عکستو بکشم.


web page visitor counters
4-Star Hotel