Sarzamine Mehr
درباره من
نام:
mahshid olfat
مکان:
mashhad, Iran
مشاهده نمایه کامل من
امروز دو تا کار مهم یاد گرفت1. اگه قرار گذاشتی سر ...
دیروز زیر بارون راه رفتم در حالیکه چترم بسته زیر ب...
گفتم اسمت چیه؟گفت: ابوالفضلگفتم: رسمت چی؟سکوت کرد
همه جک های دنیا توتو هستن ولی تیره هاشون فرق دارهم...
یه نقطه سفید تو سیاهینورهیه نقطه سیاه تو سفیدینوره...
دلم برای هردوتون تنگ شدهمنم میام بزودی
نمی کشنت که احساستو بگی
چی بگم والا
بای بای
پدر بزرگ
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
اوت 2006
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
دسامبر 2009
ژانویهٔ 2010
فوریهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
نوامبر 2010
دسامبر 2010
ژانویهٔ 2011
فوریهٔ 2011
پستهای کنونی
اشتراک در
پستها [
Atom
]
۱۹ مرداد ۱۳۸۶
یه خوشه انگور عجیب و خنده دار، تا به حال همچین چیزی ندیده بودم، وفتی رفتم کمی برای عصرونه انگور بچینم پیداش کردم، کوچولو ترین بشقابی رو که داشتم آوردم، این بشقاب هدیه تولدمه، مداد اتودمو گذاشتم کنارشون ، ببینین چقدر فسقلی هستن
..
ارسال توسط mahshid olfat |
۷:۰۳ قبلازظهر
|
0 نظر