Sarzamine Mehr

عکس من
نام:
مکان: mashhad, Iran

۲۵ خرداد ۱۳۸۹

ماهی های قرمز هفت سین رو بنداز توی حوض دلت

نادیا برام پیام فرستاد:
انسانهای بزرگ دو دل دارند دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است
جبران خلیل جبران

دو روز فکر کردم، وقتی دیدمش گفتم: من هر چی فکر کردم دیدم فقط یه دونه دارم،پس خدارو سپاس کوچيکم، نادیا خندید.
گفتم: ما یه حوض داریم که یه درخت چنار کنارشه، گاهی وقتا یه دونه برگ از اون بالا می افته توی حوض، وقتی می افته یه موج ایجاد می کنه، اگه برگ رو از روی آب برنداری خیس می شه میره ته حوض، می شه لجن.
این دو حالت داره یا لجنه، یا ماهی ها توش تخم می کنن.
راستشو بخوای، ما فقط یه حوض داریم، برگهاشو بر میداریم، دوباره آب تميز ميشه
می تونی
برگ رو برداری، اما اگه نشد، می تونی توی ته نشین دلت، زندگی ایجاد کنی

می تونی
ماهی های قرمز هفت سین رو بندازی توی حوض دلت

چند دقیقه بعد یه دونه برگ افتاد وسط حوض دلم
چشمام پر اشک شده بود، به نادیا گفتم: گاهی وقتا مجبوری موج این برگهارو تحمل کنی.


دوستان برای موسی دعا کنیم تا زود تر خوب بشه

۱۸ خرداد ۱۳۸۹

خدایا خوشحالم
به همه خوشحالی بده

دستت درد نکنه

بهم زیاد هدیه نده از هم دور می شیم ها

تو می تونی باور کن

میگی هیچکی دوستت نداره؟
واااااا

خوب یه کارایی کن که دوستت داشته باشن

شوخي ..... ( ببخشين يه حرف بد بود ننوشتم)

یه روز دوستی تعریف کرد که شوخی چند تا دوست باعث شده یه نفر فلج بشه، بهش گفتم: بابا تعریف می کنه یه نفربرای شوخی دوستاش صندلی رو از زیرش کشیدن و زمین خورد و تا آخر عمر فلج شد

چرا دوست داری به درد دیگران بخندی؟
چرا ناراحت کردن دیگران برات خنده داره؟
از خودت پرسیدی؟

وسوسه

بهش گفت:
ببین.... تورو ول کرده، رفته پیش دوستای جدیدش
(( اگه یکی اینو بهت گفت، بدون که داره تلاش می کنه تورو حقیر کنه))

تسلیم وسوسش نشو، یهو کاری نکنی دوستاتو از دست بدی

ببین
تا زمانی که با اون آدم بده دوستی
هیچ کس بهت اعتماد نمی کنه

نکنه نا محرم باشی

کوچیک که بودم مامانم می گفت:
رفتی خونه کسی، هر جا گفتن همون جا بشین، راه نیافتی اینور اونورها
هی خونشونو نگاه نکنی
دری که بسته بود، باز نکنی ها
در یخچالشونو باز نکنی
اجازه بگیر، اگه لازم بود جایی بری
هر چی غذا دادن همونو می خوری، نکنه بگی دوست ندارم، شاید فقط همونو داشته باشن
نیای بگی چی خوردی ها
رفتی خونه کسی، حرف خونشونو بیرون نیاری ها
مهشید، نکنه نا محرم باشی
نکنه نا محرم باشی
نکنه نا محرم باشی

مامان سپاس، هزاران بار

برام مهمه

برام مهم نیست غذا چیه
برام مهمه میخندم می خورم، یا نمی خندم می خورم

دلم برات تنگ می شه بوبوچان، کوشی؟

داشت تند راه می رفت، یهو به سرعت از روی چیزی پرید و بلند گفت: ببخشین
همراهش گفت: چشمت به دیدن ریزه کاری های زندگی عادت کرده، برای همینه که یه لونه مورچه رو به این سرعت میبینی، پا نمی ذاری روش
توی حرفاش تحسین موج می زد

یکی گفت دلم برای صداقت و شادابی بچه ها تنگ شده
*
نگران نباش شیطون پلید وسوسه گر از بینشون که بره، دوباره می شن همون بچه ها

همه چي آرومه

تو به من دلبستی از چشات معلومه
تو آینه نگاه کرد گفت: از چشای آدم معلومه؟
فهمیدم عاشق شده
خدایا سپاسگزارم که این همه زیبایی رو نشونم میدی

من، دیروز، لولوبی، خاطره

تو به درمان نیاز داری

اگر دیدی یکی یه چیزی داره، تو نداری، دلت خواست اون نداشته باشه تو داشته باشی
اگه دیدی نمی تونی تحمل کنی کسی دوستهای زیادی داره، بعد تلاش کردی اونارو به هر صورتی دور کنی تا تنها بشه
اگه دیدی نمی تونی موفقیت کسی رو تحمل کنی
اگه دیدی نمی تونی حرف بد نزنی، بد زبون بودی و زخم زبون میزدی
اگه دیدی نمی تونی پشت حتی دوست صمیمیت حرف نزنی
و....

تروخدا برو دکتر، تو به درمان نیاز داری

web page visitor counters
4-Star Hotel