Sarzamine Mehr

عکس من
نام:
مکان: mashhad, Iran

۲۵ دی ۱۳۸۶

بدون شرح


گرمتونه؟ کنار بخاری نشستین؟ دارین لذت می برین؟.
چه خوب
بیاد کسانی باشین که توی این سرما، دارن یخ میزنن، به یاد بچه ها، سالمند ها، بیاد همه آدمهایی که الان گاز ندارن

بخدا دوست دارم


بهش بگو دوسش داری، اما نگو با شنیدن این جمله، خودشو برات گرفته
بهت گفته دوست داره، بهش بگو دوسش داری، فکر نکن پرو می شه، با گفتن این جمله
بهش گفتی دوسش داری، ازش بخواه که بهت بگه دوست داره، آدم شاد میشه، با گفتن این جمله

بهت گفت دوست داره، فکر کردی همه چیز تموم شد، با گفتن این جمله؟.
بهش گفتی دوسش داری، فکر کردی همه چیزرو تموم کردی، با گفتن این جمله؟.

اگه بهت گفت دوست داره، ژست نگیر، وقتی از کسی شنیدی این جمله رو
دوست دارم

بگرد بدنبال اونچه برای اثبات این حرف انجام میده

دو راهی، آزمون پایداری


گاهی بین دو گزینه قرار میگیری، یه دو راهی، که رفتن به هر کدوم، مساویست با از بین رفتن شادمانی تو
شادماتی، طلا نیست، نقره نیست
ثروت دنیوی نیست، شادمانی، جوانی روح توست

حالا چکار میکنی
غمگین می شی ؟.
نه نه

یه کار خوب کن
به خداوند اعتماد کن، وقتی کاری از دست تو بر نمیاد، همه چیز رو بسپر به خداوند، اون شادمانی راستین رو برای تو نگه خواهد داشت

آقاااااااااااااا


اگه کسی کار بدی از تو خواست، بدون که اون خودش آدم بدیه

ازش دوری کن

خدایا به امید تو


به آدمها امیدوار نباش
از تنهایی نترس
خداوند با توست
خداوند هیچ وقت آفریدگانش رو تنها نمیگذاره

اینو بهت قول میدم

مهر



همه جا یخ بسته، زیر برفها پر از یخه
صبح زود، بعد از نماز، بابا لباس پوشید، گفتم کجا؟ گفت نون
گفتم الان نرو، الان نه، مامان قسم داد که نرو
گفت باید رفت، هر کس وظیفه ای داره

به خداوند سپردمش

بابا با دست پر برگشت، با چهره ای شاداب، زمین هم خورده بود

این وظیفه ست یا مهر؟.

خرافات خطرناک


میگن فلانی دستهاش کوچیکه، قلبش کوچیکه
دیدی؟... چقدر پیشونیش کوتاهه، بخت و اقبال نداره
چشمای فلانی رو دیدی، از هم دوره، آدم بدیه
فلانی موهاش بوره، از آدم بور بترسین

ای وااااااااااااااااااااااااااااای ی ی ی ی ی ی ی
خدا منو بکشه از دست شما
خوبه که خدا نیستم و گرنه

اینقدر اندازه عقلتون رو به دیگران نشون ندین

۱۹ دی ۱۳۸۶

تولد همه مبارک


نمای زمستون امسال با 21 درجه زیر صفر

یه خنده وسط برف زمستون





زمستون و زمستون
اشتباه نکنین این آقا پسر اسمش زمستونه
کت کلاهشو هم خودم، از لنگه جوراب جا مونده دختر خواهرم، براش دوختم


۱۷ دی ۱۳۸۶

مراقب باشین

مراقب باشین

روز قیامت
شیطان، مسئولیت کارهایی رو که شما رو وادار به انجامش کرده
نخواهد پذیرفت

پس هیچی رو، تقصیر هیچکس نندازین

۱۴ دی ۱۳۸۶

دوست دارم

خداوندا سلام
يادت نره منو
حتي اگه من تو رو يادم رفت
من کوچيکم اما تو خيلي بزرگي
دوست دارم

دوست های به به


پدرم نماینده یه محصول خوشمزه، از تهران توی مشهد بود، یعنی ما برای همین به مشهد اومدیم
خلاصه اینکه، جاتون خالی، ما هر چند روز یه بار، کلی مهمون داشتیم، بچه ها اسم بابا رو گذاشته بودن عمو به به هی، مهمونا می یومدن، گردش می کردن، به به می خوردن و می رفتن
یه روز مثل روزایی که برای همه پیش می یاد، پدر بازنشسته شد
دیگه به به نبود، مهمون هم نبود، ما موندیم و بیابون و سالی یه بار مهمون، جالب اینجاست که حالا به اون دوست و آشنا ها می گیم چرا نمی یاین؟ می گن راهتون دوره ... ما کار داریم...و هزار بهانه


بارها خداوند رو سپاس گفتم، برای اینکه در جوانی، چیزهایی رو تجربه کردم که خیلی ها تا هشتاد سالگی هم تجربه نمی کنن
حالا ما خوشحال تر از قبل هستیم، چون کسانی که میان خونمون لا اقل دیگه برای به به نمیان

۱۲ دی ۱۳۸۶

حالا بخند

چقدر احساس شادی می کنم

بیاین با هم دستهامون رو بالا ببریم و بگیم
خداوندا سپاس برای همه چی

حالا بخند

بخند دیگه


آهااااا حالا زیباترین آفریده خدا هستی

هیچوقت بزرگ نشین

دختری هست که یه بیماری داره که پیش آدمها علاج نداره

به قدرتش برای مبارزه با بیماریش حسودیم میشه
به ایمایش
به نشاطش
و به امیدش

یادمه یه روز داشتم می گفتم، آدمها وقتی بزرگ شدن می میرن
یهو نگاه عجیبی به من کرد پرسید چرا؟

با خنده گفتم
چون دلشون میخواد پفک بخورن، نمی تونن
دلشون میخواد بلند بلند بخندن، نمی تونن
یهو خندید و گفت آررره ه ه می خوان بدوند، نمی تونن
اهاااااااای ی ی ی ی ی ی هیچوقت بزرگ نشین
تا همیشه زنده باشین

من یه اخلاق خیلی بد دارم

من یه اخلاق خیلی بد دارم

چندی پیش داشتم تصمیم بسیار مهمی در مورد کسی می گرفتم که یه اتفاق ساده افتاد و ناگهان یه فکری به سرم زد و این رویداد ساده رو، تبدیل به یه امتحان کردم و متاسفانه ....

مامان همیشه می گه، کسانی رو که دوست داری امتحان نکن
اما من همیشه کسانی رو که دوست دارم امتحان می کنم، که ببینم آیا می شه، همه مهری رو که دارم، به پاشون بریزم؟ ..
حالا میفهمم که خدا چرا بنده ها شو امتحان می کنه
امیدوارم شایسته مهر خداوند باشیم و از خودمون نا امیدش نکنیم

اما خودمونیم ها
از این که کسی رو که دوست داشتم از دست دادم ناراحتم
اما چه میشه کرد شاید این هم یه امتحان برای من بود

من

یه دفعه یکی بهم گفت
تو خودت برای خودت تصمیم نمیگیری، پدر و مادرت برات تصمیم می گیرن

یادم رفت بهش بگم، من تصمیم میگیرم، که با تو دیگه دوستی نکنم
و البته یادم رفت بگم، که مادرو پدرم با این تصمیم من مخالفند

اگه پشت پا به تجربه های چند ده ساله بزرگترها بزنین، یعنی خودتون تصمیم گرفتین؟ یعنی مستقل هستین؟

گرگ ها


گرگ ها یه کار جالب میکنن

دور گله می چرخن و گله رو هی دور می زنن، به محض اینکه یکی از گوسفند ها از بقیه جدا شد میگیرنش

ما گوسفند نیستیم اما وسوسه ها گرگ هستند حواستون باشه
نذارین کسی شما رو از ریشه تون جدا کنه که نابودی حتمی است

web page visitor counters
4-Star Hotel