Sarzamine Mehr

عکس من
نام:
مکان: mashhad, Iran

۰۲ خرداد ۱۳۸۵

زیبا تر

حالم چقدر خوب است
دنیا را دنیا تر می بینم
زیبا را زیبا تر می بینم
گل ها را گل ها تر

عمران صلاحی تهران مرداد 1381

نشانه ها

کراسوس پادشاه لیدیه، تصمیم داشت به ایران حمله کند اما به هر حال می خواست با یک سروش یونانی هم مشورت کند
سروش گفت در سرنوشت توست که یک امپراطوری عظیم را نابود کنی
کراسوس با خوشحالی اعلام جنگ کرد، پس از دو روز نبرد، ایرانی ها لیدیه را شکست دادند، پایتخت را اشغال کردند و کراسوس را اسیر گرفتند، کراسوس، بر افروخته، پیکی به یونان فرستاد تا به سروش بگوید که چقدر در اشتباه بوده
سروش پاسخ داد
نه، شما در اشتباه بودید، شما یک امپراطوری عظیم را نابود کردید، لیدیه را
استاد می گوید
زبان نشانه ها پیش روی ماست، تا بهترین شیوه عمل را به ما بیاموزد، اما ما اغلب این نشانه ها را چنان مخدوش می کنیم که با تمایل شخصی ما تطبیق کنند
مکتوب اثر پائولو کوئلیو

۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵

میترائیسم


مهر پرستی یا آیین مهر یا میترائیسم از دین‌های باستانی ایرانیان بود که بر پایه
ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی در حدود بیش از 5000
سال پیش در میان ایرانیان ساکن دشت مغان به وجود آمده اما بنا به دلایل مذهبی
پیدایش آنرا به زمان تولد عیسی پیامبر نزدیک می کنند!این آیین از سده نخست
میلادی در شاهنشاهی روم همه گیر شد و بنا به روایتی دیگر مدت پیش از آن به
اروپا راه یافت. این دین در سده‌های سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید و
بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس در ۳۹۱
میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی
نیز در مغرب‌زمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستش گاه‌های آن در
سراسر اروپا و مفاهیم آیین ترسایی (مسیحی) و رفتارهای ترسایان (مسیحیان) باقی
مانده. مانند سالروز تولد مسیح که معادل با شب یلدا سالروز تولد میترااست و بنا به
دلایل تقویمی (اشکال تقویم رومی ها در محاسبه کبیسه) جا به جه شده است و حتی نام
مسیح برای عیسی پسر عمران از همین آیین گرفته شده. چلیبا یا گردونه مهر که نماد
اصلی ترسایی (مسیحیت) صلیب، برگرفته از آن است نماد دیگری از زایش دوباره آیین مهری
در دل ترسایی است.

کلمه
مهر به‌معنى دوستى و محبت است ،مهر واسطه و رابطه فروغ محدث و فروغ ازلى و به‌عبارت ديگر واسطه بين آفريدگار و آفريدگان است. در
گات‌ها کلمه ميترا به‌معنى عهد و پيمان آمده است. مهر در اوستا از آفريدگان
اهورامزدا محسوب شده و ايزد محافظ عهد و پيمان است و از اين رو فرشته فروغ و
روشنائى است تا هيچ چيز بر او پوشيده نماند. ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه و
يشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص او است. کيش مهر از ايران به بابل و آسياى صغير
رفت و سپس پرستيده شد و به اين گونه آئين مهرپرستى پديدار گشت

در اوستا ميترا مقام شامخى دارد و در زمان پيش از اوستا و رستاخيز
زرتشتي، بزرگ‌ترين خدا به‌حساب مى‌آمد. اين نشانه א که صليب (چليپا) شکسته ناميده
شده است، در حقيقت صليب شکسته نيست. اين نشانه آريائى است، زيرا در ايران و هند
هزاران سال پيشينه دارد. اين نشانه א نخستين‌بار در حدود خوزستان يافت شده و مربوط
به هفت هزار سال پيش از ميلاد مى‌باشد به اين ترتيب پيشينه تاريخى آن در ايران بسى
کهن‌تر از پيشينه آن نزد آريائى‌هاى هند است و هرتسفلد آن را گردونه خورشيد ناميده است
مغان آذربايجان گورهاى خمره‌اى از دوره اشکانى (Germi) در گرمى
به‌دست آمده که در ميان آنها پارچه‌اى بسيار زيبا يافت شده است که داراى اين نقش
مى‌باشد. همچنين اين نگاره بر دهانه پاره‌اى از خمره‌هاى سفالين که مرده‌ها را در
آن مى‌گذاشته‌اند ديده شده است در مواردى ديگرى چون جام تپه‌حسنلو، جام زرکلاردشت،
گردنبند عقيق مربوط به دوره اشکاني، گردنبند زرينى مربوط به ۷ هزار سال ق م در
رودبار گيلان اين نگاره به چشم مى‌خورد. گردونه خورشيد نخست به اين شکل א بوده و
کم‌کم خطوط منحنى از بين رفته گاهى به‌صورت + و گاهى با خطوط شکسته ولى با
زاويه‌هاى ۹۰ درجه ترسيم شده و شکل هندسى و ترکيب کامل يافته است
. غسل تعميد مسيحيان،
ظرف آب متبرک در کليسا، سقاخانه‌ها و حوضچه‌هائى که در مدخل مساجد و تکيه‌ها برپا
مى‌کردند همه از يادگارهاى کيش ميترا است، زيرا که در مهريشت به‌روشنى از غسل و
شستشو در آئين ميترا ياد شده است. آئين مسيحيت از کيش ميترا متولد شد،

. بسيارى از رموز و اسرار ميترا برخلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنيان ايرانى
خود را حفظ کرده است. آنچه امروزه به نام غسل تعميد ميان مسيحيان متداول است مانند
بسيارى از مراسم و آداب ديگر، از آرياها اقتباس شده است. ناگفته نماند که اين عمل
در زمان اقتباس در ميان اقوام آريا بسيار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم،
يونان و مصر نيز که بعدها غسل تعميد رايج شد، اين آئين را از ايرانى‌ها گرفته
بودند. در تبت، چون چند سالى از تولد کودک مى‌گذشت، طى مراسمى در معبد و در برابر
آتش به غسل تعميد او اقدام مى‌شد. به‌نام نامى خورشيد، کودک را در حالى‌که سرودهاى
مقدس مى‌خواندند سه بار زير آب فرو برده بر او اسمى مى‌نهادند و علامت صليب را بر
سينه تعميد يافتگان نقش مى‌کردند

وظيفه
ميترا پس از قربانى کردن گاو در روى زمين تمام شده آماده معراج و بالا رفتن به
آسمان مى‌شود. اما پيش از آنکه به معراج برود مجلسى براى شام ترتيب مى‌دهد که شام
آخر ناميده شده و در واقع به شکرانه پيروزى ميترا و توديع او با ياران انجام گرفته
است. مسيحيان به‌طور کلى همه مراسم و آداب ميترائيسم را به‌خود منتسب ساختند. مراسم
عشاءِ ربانى و شام مقدس، که در آن عيسى مسيح با حواريون خود شام خورد و پس از آن به
صليب کشيده شد و به آسمان صعود فرمود، همه و همه از مراسم ميترائيسم گرفته شده است.
چون پيروان ميترا از زبان يونانى هم استفاده مى‌کردند در نام‌گذارى اين هفت مقام
نيز زبان يونانى را به کار گرفته‌اند. ميترا پس از کشتن گاو و ضيافت مقدس، با
گردونه آفتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آريائيان هنگام رستاخيز به‌عنوان يک ناجى
يا سوشيانت به زمين باز خواهد گشت

گزیده ای از تاریخ مهر پرستی یا میترائیسم

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۵

دلت را خانه ما کن

دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
بما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص د ریا کردنش با من
اگر درها برویت بسته شد دل بَرمَکن باز آ
درِاین خانه دق الباب کن واکردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را
بیاور نیک وبد را جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن
غم فردا مخور تامین فردا کردنش با من
بقرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه را تفسیر ومعنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو نام توبه را بنویس امضا کردنش با من

قلمروتاریک


همیشه شبها از ته حیاط می ترسیدم، احساس می کردم حتما توش چیزی هست، که داره منو نگاه می کنه،
مدتیه که یه باغچه پایین حیاط درست کردم و روزها برای اینکه برای کاشتن آمادش کنم، به اونجا میرم ، یواش یواش داره آماده می شه
امشب، وقتی رفتم توی حیاط ، با تعجب فهمیدم که دیگه اون ترس عجیب رو ندارم، و دیگه ته حیاط برام مبهم نیست، توی ذهنم، حالا خاطره صبح های آفتابی از پایین حیاط مونده

همیشه از چیزهایی که نمی بینیم یا نمی دونیم می ترسیم، برای یکبار هم که شده، به قلمروتاریک ترسهای غیر منطقی تون، قدم بذارین و سعی کنین آفتابی ترین لحظاتشو بخاطر بسپارین

۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵

اولین گل


اولین گلهای بهار امسال خونه
این گل رو من خیلی دوست دارم
برای دوست خوبم

مشهد




چهره شهر مشهد از

بلندی های آب و برق

دنیای کوچیک بچه ها


اینهم عروسک کبریتی من

چرا پروانه

الزا دختری کوچولو، توی فیلمی فرانسوی بنام پروانه می گفت
یه شب خواب دیدم که یه قناری دارم، اون قناری رو بردم دم پنجره و دستامو باز کردم تا پرواز کنه و بره، اما اون نرفت، با خودم گفتم حتما منو دوست داره که می خواد پیشم بمونه

آرمی که انتخاب کردم پروانه بود
چرا پروانه؟
گفتم چون پروانه قشنگترین نقاشی خداست، اون پرواز می کنه و اوج می گیره، اون زندگی می کنه و پیام زیبایی پروردگار رو به همه می رسونه

پروانه هم یک پیامبره
پیام آور زندگی

web page visitor counters
4-Star Hotel