داشت تند راه می رفت، یهو به سرعت از روی چیزی پرید و بلند گفت: ببخشین
همراهش گفت: چشمت به دیدن ریزه کاری های زندگی عادت کرده، برای همینه که یه لونه مورچه رو به این سرعت میبینی، پا نمی ذاری روش
توی حرفاش تحسین موج می زد
همراهش گفت: چشمت به دیدن ریزه کاری های زندگی عادت کرده، برای همینه که یه لونه مورچه رو به این سرعت میبینی، پا نمی ذاری روش
توی حرفاش تحسین موج می زد
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی