Sarzamine Mehr

عکس من
نام:
مکان: mashhad, Iran

۲۵ شهریور ۱۳۸۹

خدایا منو ببخش که اینقدر بچه بدی هستم

بسيار شديد خوشحالم دارم ذوق مي فرمايم
اي بابا اااااااا تو هم بخند ديگه چقدر اخمويي

می گن اگه یاد خدا کردی، یعنی خدا یادت کرده
ببین خدا جون اگه منم یادت نکردم، لطفا منو یاد کن، آخه بوبوچان، تو خدایی، من یه بنده کوتولوی فسقلی

طفلي

خرس کوچولوی منو کسی بهم داده که دوستش ندارم، اما خرس کوچولوی من چه گناهی کرده؟

damavand

دماوند

دماوند یعنی وقتی پا گذاشتم توی دامنه اون، با خودم فکر کردم
اومدم چیزی رو ثابت کنم؟به کی؟ به کجا؟ قله مهمه؟
وقتی رفتم بالا، فکر کردم، فهمیدم هیچی مهم نیست
مهم اینه که دلم شاد شد
مهم فقط دلم بود
اینو خدا یادم داد، وقتی مغرور شدم به قله
دماوند یعنی
پیامبر باشی، ندای عشق سنگهای کوچولو پایین رو برسونی بالاو به قله یاد آوری کنی که هنوز عاشقت
هستن
دماوند یعنی
زندگی
به یه عنکبوت سلام کردم
دماوند یعنی
میگن هوا کمه، اما ما توی این هوای کم نفس کشیدیم، باندتر از جاهایی که هوا زیاده
دماوند یعنی
کوه تنهاست، گرچه بزرگ و قدرتمنده
دماوند یعنی
ابر ها زیر پات هستن، همونایی که قبلا بالای سرت بودن
دماوند یعنی
من، آفتاب، ابر، باد و صدای یا خدای محمد از دور دست
دماوند یعنی
لبخندت، یعنی تو، پدر بزرگ محسن، مامان کامی، بهروز، آقای حسینی، محمد، مجید، شهرزاد، آقای جعفری، آرش
دماوند یعنی
حتی آقای صفرزاده
ما زندگی کردیم، پنج روز با هم
دماوند یعنی
عشق من
یعنی جایی که خدا و من هر دو، به اونچه آفریده آفرین گفتیم
دماوند یعنی

سلام خدا

'tjl n,sjj nhvl

گفت هر چی شد همین حس رو در موردم داشته باش
یادت باشه حالا اون هرچی اتفاق افتاده
من هستم نگران نباش

دلت نیومد بهش بگی دوستش نداری؟ دلت اومد بذاریش سر کار؟
خدا دوست نداره یادت باشه

رسانا باش

بذار مهر خداوند از درونت رد بشه، بدست تو به بنده هاش برسه
رسانا باش

بذار مهر بنده خدا از درونت رد بشه، به یه بنده خدای دیگه برسه
رسانا باش، اگه نباشی میمیری
رسانا باش، تا زنده بمونی

web page visitor counters
4-Star Hotel