يه صورت خندون
به طرف قله که میرفتیم، هر چند قدم یه بار، یه صورت خندون روی برفها می کشیدم، بعد از مدتی، یکی از آقاها پرسید: این چیه می کشی؟
با خنده گفتم: این دوستمه، داره با من میاد بالا.
آقاهه نخندید، رفت تو فکر.
آخه دوست من، همیشه می خنده، منو با مهربونی نگاه می کنه و تو هر ارتفاعی با منه.
دوست من، دوستت دارم.
با خنده گفتم: این دوستمه، داره با من میاد بالا.
آقاهه نخندید، رفت تو فکر.
آخه دوست من، همیشه می خنده، منو با مهربونی نگاه می کنه و تو هر ارتفاعی با منه.
دوست من، دوستت دارم.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی