ا م م م م م نه ديگه
یه کاری ازم خواست گفتم نه
لب ورچین کرد، ناراحت شد، به من حق نداد که بگم نه
یه کاری ازش خواستم گفت نه
به خودش حق داد که بگه نه
خوشحال بود که اینقدر قدرتمنده که می تونه بگه نه
لب ورچین کرد، ناراحت شد، به من حق نداد که بگم نه
یه کاری ازش خواستم گفت نه
به خودش حق داد که بگه نه
خوشحال بود که اینقدر قدرتمنده که می تونه بگه نه


0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی